شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حمید شعبانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
رمز بقا را در شهادت میدانست و عاشقی را از پروانه آموخته بود. اینگونه بود که در طواف شمع، بالهای خود را سوخته و خاکستر میپسندید. حمید شعبانپور، ۱۳۴۱/۱۰/۱۴ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای ساده و مذهبی با تولد خود شور و شادی را به ارمغان آورد. در دامن مادر آرام گرفت و با قطرات پاک شیر وی عشق به خاندان نبوت (ص) در روح و جانش شعله کشید. آنگاه همراه پدر در مساجد و مجالس دینی رفت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
رمز بقا را در شهادت میدانست و عاشقی را از پروانه آموخته بود. اینگونه بود که در طواف شمع، بالهای خود را سوخته و خاکستر میپسندید. حمید شعبانپور، ۱۳۴۱/۱۰/۱۴ در شهرستان نیریز، میان خانوادهای ساده و مذهبی با تولد خود شور و شادی را به ارمغان آورد. در دامن مادر آرام گرفت و با قطرات پاک شیر وی عشق به خاندان نبوت (ص) در روح و جانش شعله کشید. آنگاه همراه پدر در مساجد و مجالس دینی رفت...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید سید امیر موسوی خالص
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد امير موسوي خالص »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوافی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خدا روزی می خورند . (قرآن کریم) اکنون که قلم بر دست گرفتم و خواستم وصیتنامه بنویسم، هر چه فکر کردم دیدم که یک چیز لازم و ضروری میباشد و میبینم چیزی ندارم بنویسم و غرق در گناه هستم؛ وای چه بنویسم؟ شهیدان تمام چیزها را که لازم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سيد امير موسوي خالص »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوافی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنها زنده اند و نزد خدا روزی می خورند . (قرآن کریم) اکنون که قلم بر دست گرفتم و خواستم وصیتنامه بنویسم، هر چه فکر کردم دیدم که یک چیز لازم و ضروری میباشد و میبینم چیزی ندارم بنویسم و غرق در گناه هستم؛ وای چه بنویسم؟ شهیدان تمام چیزها را که لازم...
~$دا سال 64 -وصیتنامه شهید محمد صفایی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد صفايي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص[1]. پس از تقدیم سلام به مهدی موعود (عج) و دعا به جان امام عزیزمان و این امت شهیدپرور ایران که شهدای زیادی را برای این انقلاب اسلامی تقدیم کردند، وصیتنامه خود را شروع میکنم. خداوندا! تو خود شاهد باش که با تمام وجود پا درراه تو نهادهام و برای اسلام و انقلاب و رهبرمان جان خود را در طبق اخلاص نهادهام. تو خود شاهد باش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد صفايي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص[1]. پس از تقدیم سلام به مهدی موعود (عج) و دعا به جان امام عزیزمان و این امت شهیدپرور ایران که شهدای زیادی را برای این انقلاب اسلامی تقدیم کردند، وصیتنامه خود را شروع میکنم. خداوندا! تو خود شاهد باش که با تمام وجود پا درراه تو نهادهام و برای اسلام و انقلاب و رهبرمان جان خود را در طبق اخلاص نهادهام. تو خود شاهد باش...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نیریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کمکم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نیریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کمکم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید سید اسدالله اسلامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. گمان مبرید آنانی که در راه خدا شهید شدهاند، مردهاند. خیر آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی میخورند. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، سلام برتو ای حسین(ع) شهید، شهادت میدهم که تو برای بر پا داشتن نماز و زکوه و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردی. خدا لعنت کند امتی که تو را شهید کردند. خداوند لعنت کند قومی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد سيد اسدالله اسلامي »
بسم الله الرحمن الرحیم ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون. گمان مبرید آنانی که در راه خدا شهید شدهاند، مردهاند. خیر آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی میخورند. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، سلام برتو ای حسین(ع) شهید، شهادت میدهم که تو برای بر پا داشتن نماز و زکوه و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردی. خدا لعنت کند امتی که تو را شهید کردند. خداوند لعنت کند قومی...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عباسعلی محمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مگر میشود رفت؟ مگر میشود بیتفاوت گذشت از کوچه یاد پرستوهای مهاجر؟ آنجا که پر است از جوی خاطرههای بهیادماندنی. چگونه میشود نگاه نکرد و رفت؟ باید قصه آنها را با زبان سرود و با قلم به نگارش درآورد و بر صفحه دل ترسیم کرد. باید گفت هر آنچه را که در سینه است تا ماندنی شود و به یادگار بماند برای نسل آینده. تا بدانند و آگاه شوند که چهسان این انقلاب به دست آمد و چگونه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
مگر میشود رفت؟ مگر میشود بیتفاوت گذشت از کوچه یاد پرستوهای مهاجر؟ آنجا که پر است از جوی خاطرههای بهیادماندنی. چگونه میشود نگاه نکرد و رفت؟ باید قصه آنها را با زبان سرود و با قلم به نگارش درآورد و بر صفحه دل ترسیم کرد. باید گفت هر آنچه را که در سینه است تا ماندنی شود و به یادگار بماند برای نسل آینده. تا بدانند و آگاه شوند که چهسان این انقلاب به دست آمد و چگونه...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید عبدالرضا خاموشی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عبدالرضا خاموشي »
و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون؛ و لنبلونکم بشیٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموالِ و الانفسِ و الثمرات و بشر الصابرین. (سوره بقره، آیات ۱۵۴ و ۱۵۵) و آنکسی را که درراه خدا کشته شد، مرده مپندارید، بلکه او زنده ابدی است ولیکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت؛ و البته شمارا به سختیها، چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عبدالرضا خاموشي »
و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون؛ و لنبلونکم بشیٍ من الخوف و الجوع و نقصٍ من الاموالِ و الانفسِ و الثمرات و بشر الصابرین. (سوره بقره، آیات ۱۵۴ و ۱۵۵) و آنکسی را که درراه خدا کشته شد، مرده مپندارید، بلکه او زنده ابدی است ولیکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت؛ و البته شمارا به سختیها، چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت...
زندگینامه خودنوشت جانباز احمد علی زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
اینجانب احمد علی زارعی فرزند علیرضا، در تاریخ 1/6/1339 در روستای دهمورد از توابع بخش آباده طشک شهرستان نیریز متولد شدم. دوران کودکی را در روستای قدیمی سپری نموده و در سن 8 سالگی یعنی سال 1347 به مدرسه رفتم. مدت 5 سال در روستای دهمورد که فقط یک دبستان به نام سحاب داشت و تا کلاس پنجم درس را توأم با کار روستایی که کشاورزی و دامداری و کارگری بود به پایان رساندم. در آن ایام کمتر...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
اینجانب احمد علی زارعی فرزند علیرضا، در تاریخ 1/6/1339 در روستای دهمورد از توابع بخش آباده طشک شهرستان نیریز متولد شدم. دوران کودکی را در روستای قدیمی سپری نموده و در سن 8 سالگی یعنی سال 1347 به مدرسه رفتم. مدت 5 سال در روستای دهمورد که فقط یک دبستان به نام سحاب داشت و تا کلاس پنجم درس را توأم با کار روستایی که کشاورزی و دامداری و کارگری بود به پایان رساندم. در آن ایام کمتر...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید محمود یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ياراحمدي »
بسمالله الرحمن الرحیم حرّمَ علی عینین ان تنالهم النار، عینّ بکت من خشیه الله و عینّ باتت تحرس الاسلام و اهله من الکفر.۱ دو چشم بر آتش حرام است: چشمی که از ترس خدا گریسته و چشمی که بیدار مانده و مسلمانان را در مقابل کافران نگهبانی کرده است. با سلام و درود به تنها منجی عالم بشریت امام عصر (عج) و نائب برحقش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی. با سلام و درود فراوان به شهیدان گلگونکفن، از صدر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمود ياراحمدي »
بسمالله الرحمن الرحیم حرّمَ علی عینین ان تنالهم النار، عینّ بکت من خشیه الله و عینّ باتت تحرس الاسلام و اهله من الکفر.۱ دو چشم بر آتش حرام است: چشمی که از ترس خدا گریسته و چشمی که بیدار مانده و مسلمانان را در مقابل کافران نگهبانی کرده است. با سلام و درود به تنها منجی عالم بشریت امام عصر (عج) و نائب برحقش، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی. با سلام و درود فراوان به شهیدان گلگونکفن، از صدر...